مقالات

کنگره بین‌المللی ESOMAR 2025 در پراگ

کنگره بین‌المللی ESOMAR 2025 در پراگ – نقطه عطفی برای صنعت تحقیقات بازاریابی ایران

کمتر از یک ماه دیگر، کنگره سالانه ESOMAR 2025 با شعار «Reimagine» در شهر تاریخی و فرهنگی پراگ، جمهوری چک، برگزار خواهد شد. این کنگره که از 28 سپتامبر تا 1 اکتبر (6 تا 9 مهر 1404) ادامه دارد، یکی از معتبرترین و اثرگذارترین رویدادهای جهانی در حوزه تحقیقات بازاریابی و بینش مصرف‌کننده (Insights) است.

کنگره ESOMAR هر ساله میزبان صدها متخصص، پژوهشگر، مدیران بازاریابی و استراتژیست‌های بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان است. فضایی که در آن جدیدترین دستاوردها در حوزه‌های داده‌کاوی، هوش مصنوعی، متدولوژی‌های نوین، و روندهای آینده تحقیقات بازار ارائه و به بحث گذاشته می‌شود. از همین رو، این کنگره نه فقط یک گردهمایی علمی بلکه یک نقطه تلاقی جهانی برای تبادل دانش، الهام و ایجاد همکاری‌های بین‌المللی محسوب می‌شود.

حال و هوای کنگره ESOMAR

کنگره امسال در محل O2 Universum برگزار خواهد شد؛ یک مرکز مدرن و مجهز که فضای حرفه‌ای و الهام‌بخش آن، تجربه‌ای متفاوت برای شرکت‌کنندگان رقم می‌زند. علاوه بر برنامه‌های رسمی شامل سخنرانی‌های کلیدی، پنل‌های تخصصی، و کارگاه‌های تعاملی، این کنگره با برگزاری تورهای فرهنگی و مراسم‌های شبکه‌سازی، تجربه‌ای فراتر از یک کنفرانس علمی فراهم می‌آورد.

یکی از بخش‌های شاخص رویداد، مراسم ESOMAR Awards است که طی آن برترین پروژه‌ها و نوآوری‌ها در دسته‌های گوناگون همچون Best Use of Data، Excellence in AI & Automation، Breakthrough Methodology معرفی می‌شوند. این مراسم فرصتی استثنایی برای تجلیل از نوآوری و الهام‌بخشی به نسل‌های آینده.

بخش YES – سکوی پرتاب استعدادهای جوان

از بخش‌های جذاب و پرطرفدار کنگره، YES (Young ESOMAR Society) است. این بخش ویژه جوانان زیر ۳۱ سال طراحی شده تا بتوانند در قالب یک ارائه بسیار کوتاه و خلاقانه (Elevator Pitch) در ۶۰ ثانیه، ایده‌ها و راه‌حل‌های نوآورانه خود را در برابر حضار بین‌المللی مطرح کنند.

راه‌یافتن به مرحله نهایی YES به‌معنای دیده شدن در سطح جهانی، دریافت بازخورد از متخصصان بین‌المللی، و بهره‌مندی از مزایایی همچون حضور رایگان در کنگره، عضویت رایگان YES و جوایز نقدی است. این رقابت هر ساله بستری برای معرفی استعدادهای درخشان و شکل‌گیری آینده صنعت تحقیقات بازاریابی در سطح جهانی محسوب می‌شود.

حضور ایران در ESOMAR 2025 – افتخاری برای صنعت تحقیقات بازاریابی کشور

امسال، برای نخستین‌بار، ایران شاهد موفقیتی ارزشمند در این رویداد بزرگ خواهد بود. شرکت ReLOOQ به‌عنوان نماینده کشورمان توانسته یکی از فینالیست‌های بخش YES باشد و نام ایران را در میان چهره‌های جوان و نوآور صنعت تحقیقات بازاریابی جهان قرار دهد.

این حضور اهمیت چندجانبه‌ای دارد:

نمایش توانمندی نسل جوان ایران: موفقیت نماینده ایران نشان می‌دهد که استعداد و خلاقیت پژوهشگران جوان کشور در سطح جهانی قابل‌عرضه و رقابت است.
اعتبار بین‌المللی برای صنعت ایران: راهیابی به چنین سطحی، جایگاه تحقیقات بازاریابی ایران را ارتقا داده و مسیر تازه‌ای برای تعاملات بین‌المللی می‌گشاید.
الهام‌بخشی برای آینده: این دستاورد می‌تواند انگیزه‌ای قوی برای پژوهشگران و فعالان جوان در ایران باشد تا مسیر جهانی شدن را با اعتمادبه‌نفس بیشتری دنبال کنند.
نقطه عطف برای انجمن تحقیقات بازاریابی ایران: انجمن می‌تواند از این موفقیت برای تقویت شبکه‌سازی، افزایش تعاملات علمی و توسعه همکاری‌های بین‌المللی بهره‌برداری کند.

سخن پایانی

کنگره ESOMAR 2025 تنها یک رویداد علمی نیست؛ بلکه آینده صنعت تحقیقات بازاریابی را در سطح جهانی ترسیم می‌کند. حضور نماینده ایران در بخش YES، فرصتی تاریخی برای صنعت کشور است تا در این فضای بین‌المللی دیده شود و نقش‌آفرینی کند.

این موفقیت نشان می‌دهد که ایران در مسیر حضور پررنگ‌تر در عرصه جهانی تحقیقات بازار قرار دارد و می‌تواند با تکیه بر استعدادهای جوان خود، به بخشی تأثیرگذار از جامعه بین‌المللی Insights تبدیل شود.

کنگره بین‌المللی ESOMAR 2025 در پراگ – نقطه عطفی برای صنعت تحقیقات بازاریابی ایران بیشتر بخوانید »

تحقیقات بازاریابی صنعتی

تحقیقات بازاریابی صنعتی؛ ضرورت، تفاوت‌ها، موانع و الزامات

مقدمه
محصولات صنعتی سهم بسیار مهمی در پشتیبانی از صنایع پایین‌دستی و تولید محصولات مصرفی دارند. در واقع، هر کالای مصرفی که در دست مشتری قرار می‌گیرد، ریشه در زنجیره‌ای از تولیدات صنعتی دارد؛ از قطعات یدکی و تجهیزات الکترونیکی گرفته تا مواد اولیه شیمیایی و فولاد و آلیاژهایی که در ساخت‌وساز یا خودروسازی به کار می‌روند. به همین دلیل است که بخش صنعتی نه تنها موتور محرک تولید ملی محسوب می‌شود، بلکه نقشی کلیدی در ایجاد ارزش افزوده در صنایع پایین‌دستی و نهایتاً کالاهای مصرفی دارد. به بیان دیگر، بدون وجود محصولات صنعتی، بسیاری از صنایع مصرفی اصلاً قادر به ادامه حیات نخواهند بود.

اما نکته قابل تأمل این است که این بخش مهم از صنعت، که سهم قابل‌توجهی هم در درآمد ملی دارد، متأسفانه کمتر به مقوله‌های بازاریابی و به‌ویژه تحقیقات بازاریابی توجه می‌کند. نگاه سنتی بسیاری از مدیران صنعتی این بوده که «محصول خوب خودش راهش را پیدا می‌کند» یا اینکه «بازاریابی برای کالاهای مصرفی مثل نوشابه و پوشاک است، نه برای پمپ و فولاد و روانکار صنعتی». این نگاه باعث شده که بخش صنعتی از ابزارهای مدرن تحلیل بازار، شناسایی نیاز مشتری و تصمیم‌سازی مبتنی بر داده فاصله بگیرد. نتیجه آن هم در بسیاری از موارد چیزی جز از دست رفتن فرصت‌ها یا شکست پروژه‌های صنعتی نبوده است.

در شرایطی که صنایع مصرفی به شکل گسترده از تحقیقات بازار برای درک نیازهای مشتری و طراحی محصولات جدید استفاده می‌کنند، بسیاری از شرکت‌های صنعتی همچنان بر مبنای حدس و گمان یا تجربه‌های محدود تصمیم‌گیری می‌کنند. این در حالی است که پیچیدگی بازارهای صنعتی به مراتب بیشتر از بازار مصرفی است؛ چراکه تصمیم‌گیرندگان محدود، اما اثرگذارند، زنجیره تأمین و لجستیک نقش حیاتی دارد و فرآیند خرید اغلب چندمرحله‌ای و گروهی است. بنابراین فقدان تحقیقات بازاریابی دقیق در صنایع B2B، اثرات منفی به مراتب بیشتری نسبت به صنایع مصرفی خواهد داشت.

نکته دیگر این است که بسیاری از شرکت‌های صنعتی به شدت به تحقیقات بازاریابی نیازمند هستند، در حالی که خودشان حتی متوجه این نیاز نیستند. آن‌ها عادت کرده‌اند بر مبنای گزارش‌های فروشندگان، نظر مدیران فنی یا داده‌های مالی تصمیم بگیرند. اما آنچه نادیده گرفته می‌شود، تحلیل عمیق بازار، شناخت دقیق مشتریان سازمانی، و درک روندهای بین‌المللی است. این همان چیزی است که تحقیقات بازاریابی صنعتی می‌تواند فراهم کند.

تحقیقات بازاریابی در صنعت، نقش مهمی در بازسازی داخلی و همچنین صادرات و توسعه فعالیت‌ها ایفا می‌کند. بسیاری از شرکت‌ها بدون تحقیق کافی وارد بازارهای صادراتی می‌شوند؛ به عنوان مثال، یک تولیدکننده داخلی فولاد یا قطعات خودرو ممکن است به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، استانداردی یا حتی ترجیحات خرید مشتریان خارجی، با شکست در بازار مقصد مواجه شود. این شکست‌ها اغلب هزینه‌های سنگینی به شرکت‌ها تحمیل می‌کند، چراکه ورود به بازارهای بین‌المللی نیازمند سرمایه‌گذاری در لجستیک، استانداردسازی محصول و مذاکرات طولانی است. در چنین شرایطی، یک مطالعه بازاریابی حرفه‌ای می‌توانست مسیر را روشن‌تر کند و مانع از هدررفت منابع شود.

بسیاری از این شرکت‌ها اگر در بخش تحقیقات بازاریابی کمی سخاوتمندانه‌تر هزینه می‌کردند، بازگشت سرمایه‌ای به‌مراتب بهتر و جذاب‌تر نصیبشان می‌شد. تحقیقات بازاریابی در واقع نوعی «بیمه» برای سرمایه‌گذاری‌های صنعتی است. همان‌طور که هیچ پروژه صنعتی بدون محاسبات مهندسی آغاز نمی‌شود، هیچ تصمیم تجاری در صنایع B2B نیز نباید بدون تحلیل بازار و شناخت واقعی مشتریان سازمانی اتخاذ شود. با این حال، در عمل می‌بینیم که مدیران صنعتی هزینه‌های کلانی برای ماشین‌آلات، خط تولید و مواد اولیه انجام می‌دهند، اما برای شناخت بازار و مشتریان، بودجه‌ای ناچیز یا حتی هیچ بودجه‌ای اختصاص نمی‌دهند.

تجربه‌های بین‌المللی هم نشان می‌دهد که تحقیقات بازاریابی صنعتی می‌تواند موتور رشد صادرات و حتی بقا در بازار داخلی باشد. شرکت‌های موفق در حوزه‌های پتروشیمی، فولاد یا داروسازی معمولاً پیش از هر سرمایه‌گذاری بزرگ، مطالعات عمیق بازاریابی انجام داده‌اند؛ چه در زمینه رفتار خرید مشتریان سازمانی و چه در حوزه رقابت و استانداردهای بازار مقصد. این مطالعات به آن‌ها کمک کرده است که استراتژی‌های قیمت‌گذاری، شرایط پرداخت، زمان‌بندی تحویل و حتی طراحی بسته‌بندی را به شکلی تنظیم کنند که با نیاز واقعی مشتریان همسو باشد.
در ایران و بسیاری از کشورهای در حال توسعه، یکی از مشکلات رایج این است که مدیران صنعتی ارزش تحقیقات بازاریابی را دست‌کم می‌گیرند. آن‌ها هزینه برای تحقیق را یک «خرج اضافی» می‌دانند، نه سرمایه‌گذاری. در حالی که در عمل، هر ریال هزینه در این بخش می‌تواند از هدررفت میلیون‌ها ریال در آینده جلوگیری کند. شکست بسیاری از پروژه‌های صادراتی یا داخلی را اگر بررسی کنیم، می‌بینیم ریشه آن در نبود شناخت درست از بازار و مشتری است.

از سوی دیگر، تحقیقات بازاریابی صنعتی فقط به شناسایی بازار یا مشتری محدود نمی‌شود. این تحقیقات می‌تواند ابزار مهمی برای بازسازی داخلی شرکت‌ها نیز باشد. داده‌های به‌دست‌آمده از این تحقیقات به مدیران کمک می‌کند که نقاط ضعف فرآیند فروش، زنجیره تأمین، خدمات پس از فروش یا حتی طراحی محصول خود را بشناسند و برای بهبود آن‌ها اقدام کنند. درواقع تحقیقات بازاریابی صنعتی نه‌تنها ابزاری برای ورود به بازارهای جدید است، بلکه ابزاری برای ارتقای بهره‌وری داخلی و افزایش رقابت‌پذیری هم محسوب می‌شود.

با توجه به تمامی این نکات، به نظر می‌رسد که غفلت صنایع از تحقیقات بازاریابی یکی از عارضه‌های بزرگ در مسیر توسعه صنعتی است. اگرچه برخی شرکت‌ها به‌طور محدود در این حوزه فعالیت کرده‌اند، اما فاصله میان وضعیت موجود و آنچه باید باشد بسیار زیاد است. بنابراین، لازم است نگاه مدیران صنعتی نسبت به بازاریابی و تحقیقات بازاریابی تغییر کند و این ابزار به عنوان بخشی از فرآیند تصمیم‌گیری استراتژیک پذیرفته شود.

در این مقاله قصد داریم به موضوع تحقیقات بازاریابی صنعتی و چالش‌های آن بپردازیم؛ اینکه چرا کمتر انجام می‌شود، چه موانعی دارد، و در عین حال چه فرصت‌هایی برای شرکت‌های صنعتی ایجاد می‌کند. همچنین با مرور برخی مثال‌های واقعی، نشان خواهیم داد که چگونه حتی داده‌های محدود اما دقیق، می‌توانند مسیر یک صنعت یا یک بازار صادراتی را تغییر دهند.

چرا تحقیقات بازاریابی صنعتی کمتر انجام می‌شود؟

تحقیقات بازاریابی صنعتی (Industrial Marketing Research) یا همان تحقیقات بازار B2B در مقایسه با کالاهای مصرفی (B2C) کمتر انجام می‌شود. این در حالی است که اهمیت آن در بسیاری از صنایع حیاتی‌تر است.

دو دلیل اصلی این موضوع عبارتند از:

1. ماهیت تخصصی تحقیقات صنعتی

ترکیب دانش بازاریابی و فهم فنی صنایع کمیاب است. محقق باید بتواند زبان خطوط تولید، زنجیره تأمین و شاخص‌های فنی را بفهمد. (Kotler & Pfoertsch, B2B Brand Management, 2006)

2. چالش‌های نمونه‌گیری و دسترسی به داده‌ها

دسترسی به مدیران خرید، مدیران فنی یا هیئت‌مدیره دشوار است. مصاحبه‌ها نیازمند اعتمادسازی و زمان طولانی‌تری هستند. (Webster & Lusch, Industrial Marketing Strategy, 2013)

تفاوت‌های کلیدی تحقیقات بازار صنعتی و مصرفی

  • حجم نمونه محدود: گاهی ۲۰ مصاحبه عمیق در B2B معادل هزار پرسشنامه مصرفی ارزش دارد.
  • روش نمونه‌گیری پیچیده‌تر: نیازمند پایگاه داده صنعتی، روابط سازمانی و اعتمادسازی.
  • ماهیت پرسش‌ها: فنی و کاربردی (مثلاً «چه ویژگی پمپ فشار برایتان حیاتی است؟»).
  • فرآیند تصمیم‌گیری گروهی: مناقصه‌ها، کمیته‌ها و ارزیابی‌های چندبعدی.
  • پیش‌تحقیق و یادگیری: بدون تسلط به مفاهیم فنی، داده‌ها بی‌اثرند.
  • ترکیب روش‌ها: تحقیقات صنعتی معمولاً چندروشی هستند. (Malhotra & Birks, Marketing Research, 2017)

موانع و عارضه‌های تحقیقات بازار صنعتی

فراتر از مسائل فنی، چند مانع جدی باعث می‌شوند تحقیقات B2B کمتر از جایگاه واقعی خود جدی گرفته شود:

1. تفاوت در سیستم‌های فروش و بازرگانی

در بسیاری از صنایع، شبکه فروش و بازرگانی سنتی است و مدیران تصور می‌کنند همین شبکه اطلاعات کافی را منتقل می‌کند. در عمل، داده‌های فروشندگان اغلب سوگیری دارد و نمی‌تواند جایگزین تحقیقات علمی شود. (Kotler et al., Principles of Marketing, 2021)

2. عدم شناخت صنایع از فواید تحقیقات بازاریابی

بسیاری از شرکت‌های صنعتی اصلاً نمی‌دانند تحقیقات بازار چه کمکی به آن‌ها می‌کند. در ذهن مدیران، تحقیق بازاریابی مساوی است با «پرسشنامه مصرف‌کننده» و نه یک ابزار استراتژیک. (Hutt & Speh, Business Marketing Management, 2012)

3. عزت نفس مهندسی در برابر تحقیقات بازاریابی

در صنایع فنی، تصمیم‌گیری اغلب مهندس‌محور است. بسیاری از مدیران فنی با ذهنیت «ما خودمان بهتر می‌دانیم» به تحقیقات نگاه می‌کنند. این Do It Yourself Engineering Pride مانع استفاده از داده‌های بی‌طرف و علمی می‌شود. (تجربه‌های میدانی نویسنده در پروژه‌های B2B ایران)

4. تصور غلط درباره ماهیت بازاریابی

برخی مدیران صنعتی بازاریابی را مختص کالاهای مصرفی می‌دانند. آن‌ها فکر می‌کنند تبلیغات، برند یا تحقیقات تنها برای نوشابه و موبایل است، نه برای پمپ، فولاد یا دارو. (Anderson & Narus, Business Market Management, 2004)

5. هزینه‌بر بودن پروژه‌ها

تحقیقات صنعتی معمولاً طولانی‌تر و پرهزینه‌تر از تحقیقات مصرفی هستند. بسیاری از شرکت‌ها بدون محاسبه ROI تحقیقات، به‌طور پیش‌فرض آن را «هزینه اضافی» تلقی می‌کنند. (AMA – American Marketing Association, 2022 Report)

6. کمبود شرکت‌های متخصص

در کشورهای در حال توسعه، تعداد کمی شرکت تحقیقاتی تخصص B2B دارند. نتیجه این است که بسیاری از پروژه‌ها یا انجام نمی‌شوند یا خروجی ضعیفی دارند. (ESOMAR, Global Market Research Report, 2021)

7. فرهنگ سازمانی محافظه‌کار

در برخی صنایع (مثل داروسازی یا پتروشیمی) مدیران نگرانند که به اشتراک‌گذاری داده با محققان بیرونی ممکن است اسرار تجاری‌شان را فاش کند. این محافظه‌کاری مانع دسترسی به داده‌های حیاتی می‌شود. (Flint et al., Industrial Marketing Management Journal, 2015)

چه شرکتی برای تحقیقات بازار صنعتی مناسب است؟

• تسلط سریع بر زبان فنی صنعت (پیش‌تحقیق داخلی).
• توانایی تعامل با مدیران سطح بالا.
• مدیریت پروژه‌های بلندمدت‌تر.
• رزومه واقعی در پروژه‌های صنعتی.
(براساس تجربه‌های موفق Deloitte و BCG در پروژه‌های صنعتی 2018–2022)

خلاصه چند مثال‌ واقعی از صنایع ایران و جهان

۱. صنعت پتروشیمی (ایران)

روش تحقیق: ۱۲ مصاحبه عمیق با مدیران خرید در ترکیه و چین.
یافته‌ها:
• ترکیه: حساسیت به ثبات کیفیت بالاتر از قیمت بود.
• چین: انعطاف در پرداخت و قراردادهای پایدار مهم‌تر از تخفیف بود.
استراتژی اصلاح‌شده: سرمایه‌گذاری روی کنترل کیفیت و قراردادهای بلندمدت.
نتیجه: قراردادهای صادراتی پایدار به ارزش چند میلیون دلار.

۲. صنعت قطعات یدکی خودروهای سنگین (ایران)

روش تحقیق: ۱۸ مصاحبه عمیق با مدیران تعمیرات شرکت‌های حمل‌ونقل.
یافته‌ها:
• بسته‌بندی غیراستاندارد مشکل اصلی بود.
• ضمانت‌نامه مبهم اعتماد خریداران را کاهش می‌داد.
• آگاهی از توان تولیدی شرکت پایین بود.
استراتژی اصلاح‌شده: بازطراحی بسته‌بندی، تدوین ضمانت‌نامه شفاف، کمپین اطلاع‌رسانی.
نتیجه: رشد دو برابری سهم بازار در دو سال.

۳. صنعت نرم‌افزار ERP (آلمان)

روش تحقیق: ۱۰ مصاحبه عمیق با مدیران مالی و IT خودروسازی‌ها.
یافته‌ها:
• مدیر مالی: اهمیت ROI سریع.
• مدیر IT: اهمیت امنیت سایبری و سازگاری.
استراتژی اصلاح‌شده: تمرکز تبلیغات بر امنیت و بازگشت سرمایه، نه صرفاً قیمت.
نتیجه: ورود موفق به بازار آلمان و قرارداد پایلوت.

۴. صنعت فولاد (چین و هند)

روش تحقیق: ۲۵ مصاحبه با پیمانکاران ساختمانی.
یافته‌ها:
• زمان تحویل حیاتی‌تر از قیمت است.
• ثبات کیفیت بالاترین معیار انتخاب است.
استراتژی اصلاح‌شده: سرمایه‌گذاری روی لجستیک و بهبود زنجیره تأمین.
نتیجه: قراردادهای چندساله با پیمانکاران اصلی.

۵. صنعت دارویی (ایران و اروپای شرقی)

روش تحقیق: ۱۵ مصاحبه عمیق با پزشکان و کمیته‌های بیمارستانی.
یافته‌ها:
• کمیته‌های بیمارستانی تصمیم‌گیر اصلی بودند.
• پزشکان روی شواهد بالینی حساسیت بالایی داشتند.
استراتژی اصلاح‌شده: تمرکز بر ارتباط با انجمن‌های پزشکی به جای صرفاً توزیع‌کنندگان.
نتیجه: پذیرش دارو در چند بیمارستان مرجع اروپای شرقی.

نتیجه‌گیری

تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) گرچه پرچالش و هزینه‌بر است، اما نتایج آن می‌تواند مسیر یک صنعت را دگرگون کند.
• بسیاری از صنایع هنوز به دلیل موانع فرهنگی و ذهنی از این ابزار محروم مانده‌اند.
• هر بار که پروژه‌ای درست انجام شود، یافته‌های کلیدی آن می‌تواند میلیاردها تومان ارزش‌آفرینی کند.

نویسنده: علیرضا حاتمی فر (مدیرعامل شرکت دال بازار)

تحقیقات بازاریابی صنعتی؛ ضرورت، تفاوت‌ها، موانع و الزامات بیشتر بخوانید »

از تهران تا آمستردام

از تهران تا آمستردام کنگره‌ی جهانی تحقیقات بازاریابی؛ ایزومار ۲۰۲۳

این متن گزیده‌ای است از گزارشی که خانم پریسا پروشانی قبلاً در صفحه‌ی خود در لینکداین منتشر کرده است. وی عضو هیئت‌مدیره‌ی انجمن تحقیقات بازاریابی ایران و مدیرعامل شرکت بازارنگر است که سال هاست نمایندگی ایزومار در ایران را در دست دارد.

سخن اول
ایزومار انجمنی‌ست متشکل از فعالان تحقیقات بازاریابی در سراسر جهان که از سال ۱۹۴۷ با هدف ارتقای ارزش داده‌ها، تحقیقات و بینش در تصمیم‌گیری فعالیت می‌کند؛ از جمله‌ می‌کوشد با برگزاری همایش‌های بین‌المللی ضمنِ گسترش دامنه‌ی علم تحقیقات بازار، راهنماها و استانداردهای اخلاقی و حرفه‌ای را ارائه و ترویج دهد.

در کنگره‌ی ۲۰۲۳ که با شعار «سوپر شارژ» برگزار شد، بسیاری از برندهای مشهور و معتبر جهان حضور داشتند؛ حدود ۱۶۰ سخنران و ارائه‌گر؛ بالغ بر ۱۱۰۰ نفر شرکت‌کننده‌ی حضوریِ عضو و غیرعضو از حدود ۱۰۰ کشور مختلف؛ و نزدیکِ ۱۵۰۰ شرکت‌کننده‌ی آنلاین از سرتاسر دنیا که همه نشان از بزرگی و فعال‌بودن صنعت تحقیقات بازار در جهان دارد. 

ایزومار که مقر اصلی آن در آمستردام است، کنگره‌ی چهارروزه‌ی امسال را در Beurs van Berlage برگزار کرد، بنای تاریخی ۱۲۰ساله‌ای در مرکز شهرکه هم به‌علت طراحی خاص خود حائز اهمیت است و هم برای ‌اینکه در گذشته محل بورس آمستردام بوده و سال‌هاست که به مکان برگزاری رویدادهای مهم در هلند تبدیل شده است. با وجود قدیمی‌بودن این عمارت، صحنه‌آرایی و محتوای ارائه‌شده در آن رنگ‌وبویی امروزی و مدرن داشت.

روز اول
یک روز قبل از شروع رویداد اصلی در ۱۱ سپتامبر، بعضی نمایندگان و انجمن‌های عضو به سخنرانی پرداختند. در ابتدا جواکیم برتچا، مدیرکل ایزومار، از لزوم برگزاری چنین رویدادهایی گفت و از اینکه «همه‌ی ما دغدغه‌ی کسب‌و‌کارهایمان را داریم و قصد داریم با هم یاد بگیریم، با هم توسعه پیدا کنیم و با هم قوی‌تر شویم.» سپس رئیس انجمن تحقیقات بازاریابی آلمان موضوع آشتی با تکنولوژی و هم‌آهنگ‌شدن با جهان پرشتاب جدید را پیش کشید و از تلاش‌های فراوانی گفت که در این کشور برای در کنار هم قراردادن داده، تحلیل و تحقیق صورت گرفته است. این انجمن که حتا نام خود را تغییر داده طیف وسیعی از برنامه‌ها را به اجرا گذاشته است، از برگزاری کنفرانس و انتشار خبرنامه گرفته تا آموزش و شبکه‌سازی. در ادامه ری پوینتر، پرزیدنت ایزومار، موضوع تقلب در انتخابات اخیر را شکافت و به تمهیداتی اشاره کرد که برای پرهیز از تکرار آن در آینده اتخاذ شده است.

از جمله‌ی مسائل پرتکرار در سخنرانی‌های این روز مسئله‌ی پیوند داده، تحقیق و هوش مصنوعی‌ بود؛ ضرورت عضوگیری از صنایع دیگر، به‌ویژه هوش مصنوعی، که با توجه به سرعت توسعه‌ی تکنولوژی اجتناب‌ناپذیر است.

روز دوم
در روز دوم کارگاهی با موضوع «آشنایی با ایزومار و فعالیت‌هایش» برای نمایندگان کشورهای مختلف برگزار شد. در این کارگاه نمایندگان موقعیت کشور خود را بر اساس «میزان پیشرفته بودن» از یک طرف و «میزان آشنایی بازار آن با ایزومار و فعالیت‌هایش» از طرف دیگر مشخص کردند. سپس در پاسخ به اینکه چگونه می‌توان ایزومار را به بازارهای مختلف معرفی کرد و فعالیت آن را در کشورهای مختلف توسعه داد، پرسشنامه‌ای پر کردند. هر یک سه راهکار نیز برای ارتقای جایگاه ایزومار در کشور خود پیشنهاد دادند.

روز سوم
روز سوم با ارائه‌ی نماینده‌ی هلند آغاز شد که در آن به صورتی تعاملی تاریخ و فرهنگ کشور خود را معرفی کرد. سپس شرکت‌های بین‌المللی تحقیقات بازار (مانند ایپسوس و کانتار)، شرکت‌های کارفرمایی (مانند ایکیا و لورآل)، دانشجویان، اعضای جوان و نمایندگان برتر تحقیقات خود را ارائه دادند و جوایزی دریافت کردند.

موضوعات پرتکرارِ این ارائه‌ها از قرار زیر است:

  • تقلب در جلسات آنلاین
  • کیفیت بد نمونه‌ها در تحقیقات آنلاین
  • کیفیت بد پرسشنامه‌ها به‌خصوص در تحقیقات آنلاین
  • پرسشنامه‌های طولانی
  • سؤالات تکراری در پنل‌ها
  • نحوه‌ی تماس با پاسخگویان
  • حفظ کیفیت داده‌ها ضمن رعایت حقوق پاسخگویان
  • ملاحظات اخلاقی در رابطه با پاسخگویان
  • روش‌های انگیزش و حفظ توجه پاسخگویان

روز چهارم

در برنامه‌ی کنگره چند پنل‌ گفت‌وگوی سه چهار نفره ترتیب داده بودند. در یکی از این‌ پنل‌ها که با حضور نماینده‌ی کمیته‌ی استانداردهای ایزومار برگزار شد، درباره‌ی برخی مسائل اساسی، از جمله رابطه‌ی صنایع تحقیقات بازاریابی و تکنولوژی (مخصوصاً هوش مصنوعی)، بحث شد. سؤالات طرح‌شده در این پنل عبارت‌اند از:

  • تحقیق و غیرتحقیق چیست؟
  • تحقیق آنلاین را باید تحقیقات بازاریابی دانست یا نرم‌افزار تحقیقات بازاریابی؟
  • چگونه می‌توان از داده‌ها محافظت کرد؟
  • آیا اصول بنیادین این صنایع یکی‌ست؟ آیا ارزش‌های اخلاقی و حرفه‌ای مشابهی دارند؟
  • آیا این صنایع می‌توانند برای همکاری از برخی اصول خود عدول کنند؟
  • چه ریسک‌هایی در همکاری این صنایع وجود دارد؟
  • گردش مالی کدام یک از این صنایع بیشتر است؟
  • کدام یک برای سرمایه‌گذاری جذاب‌تر است؟
  • تکنولوژی را باید پذیرفت، در بر گرفت، یا طرد کرد؟
  • هوش مصنوعی چگونه می‌تواند به‌صورتی شفاف، اخلاقی و مسئولانه در قبال جامعه عمل کند؟
  • هوش مصنوعی چه تأثیرات مخربی بر تبعیض نژادی دارد و برای رفع آن چه باید کرد؟
  • هوش مصنوعی چه تاثیرات مخربی بر محیط زیست دارد و برای رفع آن چه باید کرد؟

سخن نهایی

به اعتقاد من پیام این کنگره این است که تکنولوژی با شتاب رو به جلو می‌رود و جلوی حرکت آن را نمی‌توان گرفت؛ به‌جای مواجهه باید از آن کمک بگیریم و به جای طرد باید آن را دربربگیریم. باید زیر یک چتر با این صنعت فعالیت کنیم، با آن وارد تعامل شویم و شروع به‌ عضوگیری از آن کنیم. و در آخر اینکه باید ضمن حفظ استانداردهای فعلی تحقیقات بازار، استانداردهای جدیدی متناسب با حال و آینده وضع کنیم و حتا دست به ایجاد مدل‌های جدید کسب‌وکار بزنیم.

نویسنده: پریسا پروشانی

از تهران تا آمستردام بیشتر بخوانید »

تحقیقات بازار؛ نکاتی که کافرماها باید بدانند

تحقیقات بازار؛ نکاتی که کافرماها باید بدانند

 

نینا کازرونی

من فعالیت حرفه‌ای‌ام را با تحقیقات ‌بازار شروع کرده‌ام، سال‌ها سرپرست بخش تحقیقات ‌بازار بوده‌ام و هم به صورت سازمانی و هم شخصی با انواع شرکت‌های کوچک و بزرگ در صنایع مختلف همکاری داشته‌ام. بارها با چنین مسائلی روبه‌رو شده‌ام: اکثر سازمان‌ها (حتی شرکت‌های بزرگ) تحقیق می‌کنند بدون آن‌که از ویژگی‌های یک تحقیق درست و باکیفیت آگاهی داشته باشند. و دور از واقعیت نیست اگر بگویم که این کار برای اکثر آن‌ها بیش‌ از آن‌که یک فعالیت علمی و تخصصی دارای برنامه و بودجه‌ی مشخص باشد دلخوش‌کنکی است برای خودنمایی. و کارفرماها معمولاً نتیجه‌ی تحقیقات را اگر باب میل یا طبق تصورات شخصی‌شان نباشد سخت می‌پذیرند. و این اصل بدیهی را نمی‌دانند که قدم اول هر فعالیت‌ بازاریابی‌ای تحقیقات بازار است. با توجه به این‌ها فکر کردم بد نیست اگر با طرح چند نکته در یک یادداشت مروری کنم بر تعریف کلی این رشته و توقعاتی که از آن می‌توان داشت، به ویژه از منظر کارفرمایان. اما این نکات چه هستند؟

 

  1. جامعه‌ی آماری و روش نمونه‌گیری از مهم‌ترین مسائل موجود در تحقیقات بازارند. از آن‌جا که نتایج تحقیقات نهایتاً باید به کل جامعه تعمیم داده شوند، اهمیت زیادی دارد که نمونه‌ی آماری معرف جامعه باشد. تعریف نادرست نمونه – که به ویژه در پروژه‌های تحقیقی داخلی و در بین محققانی شایع است که شخصی کار می‌کنند و اغلب دسترسی خوبی به بانک‌های اطلاعاتی ندارند – نتایجی به بار می‌آورد که خود منشأ تصمیم‌گیری‌های غلط‌ می‌شوند. برای مثال، موضوع کم‌اهمیتی که فرضاً در بخش کوچکی از جامعه‌ی هدف رخ داده است در نتایج بزرگ‌نمایی می‌شود. به تازگی شاهد بودم که یک شخص حقیقی برای این‌که نمونه‌ی خود را به تعداد مورد نظر برساند از پرسشگرها خواست فرم‌ها را به دوستان و خانواده‌‌های‌شان بدهند تا آن‌ها را پر کنند. این روش که به «گلوله‌ی برفی» مشهور است نمونه‌گیری را از حالت «تصادفی» خارج می‌کند و تنها در مواقع خاص و موارد مشخصی به کار می‌آید.
  2. خیلی وقت‌ها مجریان تحقیقات بازار برای کم کردن هزینه‌ها تعداد نمونه‌ها را کاهش می‌دهند و طبیعتاً به نتایجی می‌رسند که نمی‌توان آنها را به جامعه‌ی هدف تعمیم داد. مثلاً مدتی قبل یکی از دوستانم که در یک شرکت مواد غذایی کار می‌کند می‌خواست فقط در ۲۰ فروشگاه یک پروژه‌ی مشاهده‌ی بازار تهران اجرا کند که البته عملی نشد، و حتی اگر عملی می‌شد به نتایجی می‌رسید که با توجه به وسعت تهران، تعداد و نوع توزیع محصولات، تعداد و نوع فروشگاه‌ها و… قابل تعمیم نبودند. نمونه‌گیری درست هم نمی‌تواند کمکی به معضل حجم کم نمونه بکند. در آمار با روش‌های معمول نمی‌توان از نمونه‌های کم‌تر از ۳۰ عددی گزارش گرفت و باید از یک روش متفاوت‌ یا ترکیبی از روش‌ها برای گزارش‌گیری کم‌خطا استفاده کرد.
  3. متأسفانه تصور بیش‌تر سازمان‌های ایرانی از تحقیقات ‌بازار پر کردن چند برگ فرم ‌نظرسنجی است. این برداشت از جانب کارفرمایان که تناسبی با کار تخصصی تحقیقات بازار و گستره‌ی خدمات و حوزه‌های اثربخشی آن ندارد عرصه را برای ورود کسانی به این بازار باز کرده است که تخصص، تجربه و منابع کافی ندارند. این مجریان حقیقی و حقوقی با همراهی کارفرمایانی که ذکرشان آمد چرخه‌ی معیوبی را کامل می‌کنند که در حال تنزل وجهه‌ی حرفه‌ای تحقیقات بازار و به اصطلاح «خراب کردن بازار» است.
  4. کمبود بودجه یا بی‌میلی سازمان‌ها به تخصیص آن پای مجریان غیرحرفه‌ای را به پروژه‌های تحقیقات بازار باز می‌کند؛ سازمان‌ها سعی می‌کنند با کم کردن تعداد نمونه‌ها، تغییر روش تحقیق یا انتخاب پیمانکارهای ارزان‌تر تا جای ممکن از سر و ته بودجه‌ی تحقیقات بازار بزنند، غافل از این‌که قرار است بر اساس همین اطلاعات به تدوین استراتژی‌های کسب‌وکار و تعیین بودجه‌های کلان تحقیق و توسعه، توسعه‌ی بازار، بازاریابی و تبلیغات بپردازند. چه فاجعه‌ای به بار می‌آید اگر بر اساس یافته‌های چنین تحقیقاتی به نتیجه برسید که افراد خاصی به محصول خاصی علاقه یا احتیاج دارند و تصمیم بگیرید روی این محصول سرمایه‌گذاری کنید؟ احتمالاً به واسطه‌ی اطلاعات غلطی که از نمونه‌های نامناسب دارید تخمین غلطی از بازار دارید و به زودی متوجه می‌شوید که کشش بازار خیلی کم‌تر از برآوردهای شماست. دیگر نیازی به بازگویی تک‌تک منابع و سرمایه‌هایی نیست که این‌گونه از دست می‌دهید.
  5. یکی از دیگر مواردی که بارها با آن مواجه شده‌ام این است که برخی مدیران/سازمان‌ها از یک روش خاص (مثلاً گروه‌های کانونی) «خوش‌شان می‌آید» و اصرار دارند تحقیق به آن روش انجام گیرد. در حالی که هر هدفی روش‌های خاص خود را می‌طلبد و این موضوع ربطی به خوشایند ما ندارد. جالب این‌که حتی از همین روش‌ها هم استفاده‌ی درستی نمی‌شود. روش کیفیِ گروه کانونی را در نظر بگیرید؛ این روش به معنی جمع کردن چند نفر در کنار هم و پرسیدن سؤال‌های دلبخواهی و گرفتن نتایج آنی نیست. این روش به یک دستور کار مشخص و فضای از قبل آماده‌شده نیاز دارد و فردی که بتواند جلسه را به خوبی اداره کند و به روش‌های مختلف آماری مسلط باشد. از همه مهم‌تر افراد حاضر در گروه باید بر اساس اهداف تعیین‌شده دارای ویژگی‌های مشترکی باشند تا بتوان نتیجه‌ی به دست آمده را به گروه‌های مورد نظر تعمیم داد. به عنوان نمونه، شرکت دیجیکالا یکی دو سال پیش تلفنی از من خواست تا در یک گروه کانونی که در داخل خود شرکت تشکیل می‌شد شرکت کنم. کجای این کار ایراد دارد؟ ایرادش در آن است که این شرکت به طور تصادفی از میان مشتریانش با چند نفر – از جمله من – تماس گرفته بود و بدون آن‌که از قبل آن‌ها را دسته‌بندی کند و یا طی تماس اطلاعات‌شان را بگیرد از آن‌ها برای شرکت در جلسه‌ دعوت کرده بود؛ کسانی که هیچ وجه مشترکی نداشتند و حتی یکی‌ از آن‌ها یعنی خود من که فعال این حوزه‌ام اصلاً نباید در گروه حضور می‌داشت.
  6. یکی از اشتباهات رایج در تحقیقات بازار تعمیم نتایج کیفی است، در حالی که تحقیقات کیفی قابلیت تعمیم ندارند (این نتایج را برای تهیه‌ی پرسشنامه‌های کمی می‌توان و باید به کار برد). در مورد این خلط روش‌ها می‌توانم به سازمان‌های بسیاری اشاره کنم که دیده‌ام همزمان با تحقیقات کیفی و قبل از اتمام آن تحقیقات کمی می‌کنند یا برعکس. این کار به خودی خود اشکالی ندارد (همان‌طور که داده‌ها و روش‌‌ها به خودی خود غلط نیستند)، اما چون در این موارد شروع مرحله‌‌ی کمی وابسته به اتمام مرحله‌ی کیفی است (یا برعکس) نتایجی که حاصل می‌شوند گاه متفاوت و حتی متضادند. در نتیجه‌کارفرماها تصور می‌کنند دست‌کم یافته‌های یکی از این دو روش غلط است که لزوماً این‌طور نیست. بسته به هدف و موضوع می‌توان از روش‌های کمی و کیفی و یا هر دوی آن‌ها استفاده کرد، اما دو موضوع را نباید از نظر دور داشت: یکی این‌که با کاربرد غلط روش‌ها از مقدمات درست به نتایج غلط نرسیم، و دیگر آن‌که اگر تحقیقات کمی و کیفی لازم و ملزوم یکدیگر باشند نباید همزمان اجرا شوند و شروع یکی موکول می‌شود به اتمام دیگری.
  7. در مورد روش تحلیل باید بگویم طبق مشاهداتم در تحقیقات ‌بازار بیش‌تر از روش‌های توصیفی استفاده می‌شود و نیاز چندانی به استفاده از آزمون‌های آماری مختلف نیست. ولی انتخاب این روش‌ها خود نیازمند شناخت کاملی است از فهرست بلندبالای اسم‌های دهان‌پرکنی مثل: کای‌دو، ویل ‌کاکسون، فریدمن، کوکران، تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ. هر یک از این روش‌ها علاوه بر خاصیت فخرفروشی و زبان‌بازی‌شان به کار نوع خاصی از داده‌ها می‌آیند. این موضوع به ویژه در تحلیل سری‌های زمانی و یا انواع پیش‌بینی و برآورد با مدل‌های رگرسیون به چشم می‌آید.
  8. گزارش و داده‌های جمع‌آوری‌شده دو خروجی اصلی یک پروژه‌ی تحقیقات بازارند. در مورد گزارش‌ می‌توان گفت این روزها کم‌تر کسی آن را در قالب فایل وُرد آماده می‌کند و بیش‌تر گزارش‌ها در قالب پاورپوینت ارائه می‌شوند. و در مورد داده‌ها می‌توان گفت با توجه به قابلیت‌های فعلی برنامه‌هایی مانند اکسل یا اکسس دیگر نیازی به تهیه‌ی داده در برنامه‌های آماری‌ (مثل SPSS) نیست و خروجی این‌ برنامه‌ها را نیز می‌توان به سادگی بررسی و بایگانی کرد. آن‌چه از نحوه‌ی ارائه اهمیت بیش‌تری دارد – و پیش از آن اتفاق می‌افتد – درستی کدینگ داده‌ها و طراحی فایل داده است. فرض کنید باید داده‌های سؤالی را وارد کنید که پاسخگو در آن گزینه‌ها‌ی مورد نظر خود را به ترتیب اولویت نوشته است. در طراحی فایل داده دو مؤلفه‌ی اولویت و گزینه را داریم؛ نتیجه‌ای که از گذاشتن اولویت‌ها در ردیف‌ها و گزینه‌ها در ستون‌ها می‌گیریم احتمالاً فرق دارد با نتیجه‌ای که از عکس این حالت می‌گیریم. این در حالی است که هر دو به نوعی درست‌اند و از داده‌های یکسانی ناشی شده‌اند. انتخاب یکی از این دو حالت به این برمی‌گردد که کدام یک جوابگوی نیاز ماست.
  9. مناطق جغرافیایی (مرزها و تقسیم‌بندی‌های کشوری) از مؤلفه‌های مهم انتخاب نمونه‌اند. مناطق برگزیده که باید معرف کل جامعه‌ی هدف‌ باشند مشخصاً با توجه به محصول/خدمت خاص شما انتخاب می‌شوند. در بین سازمان‌ها باب شده است که تحقیقات خود را در چند کلان‌شهر استان‌های اصلی به اجرا بگذارند و بعد یافته‌های آن را به کشور تعمیم بدهند، بدون این‌که محصول/خدمت خود را در نظر بگیرند. اما هر تحقیقی نمونه‌ی خاص خود را دارد و هیچ قاعده‌ی کلی و پیش‌فرضی در کار نیست.
  10. خیلی وقت‌ها شرکت‌ها (عموماً شرکت‌های بزرگ) از من برآورد هزینه‌ی تحقیقات ‌بازار خواسته‌اند. این استعلام‌ها کمکی به انتخاب درست نمی‌کند، به ویژه وقتی که کارفرما تصوری از جزئیات خدمات و روش‌های اجرایی و تحلیلی ندارد و صرفاً متوجه عنوان خدمات و مقدار هزینه‌هاست یا می‌خواهد بر اساس یکی دو مؤلفه مثل تعداد نمونه‌ها یا مناطق «قیمت بگیرد». لازم است که کارفرما در قدم اول تا جایی که می‌تواند دستور کار خود را آماده کند، آن را با پیمانکار[ها] مرور و تکمیل کند و نهایتاً بر اساس دستور کار نهایی مجری‌ای را انتخاب کند که هم قابلیت‌های اجرایی و تحلیلی‌ مناسبی دارد و هم حرف پیمانکار را می‌فهمد. پول تنها عامل انتخاب پیمانکار نیست.
  11. درست است که «هر چقدر پول بدی آش می‌خوری!» و اگر واقعاً آش دهان‌سوز می‌خواهید باید پولش را بدهید، ولی خیلی وقت‌ها یا اصلاً نیازی به آن آش به‌خصوص نیست یا اگر هست راه حل دیگری هم به اسم صداقت وجود دارد. کارفرماها – با این‌که همیشه می‌توانند جزئیات هزینه‌کرد را بخواهند – اغلب تصور می‌کنند که اگر بودجه‌ی تحقیقاتی‌شان را به طور شفاف اعلام کنند پیمانکار بدون توجه به اهداف و دستور کار تا جایی که بتواند برای آن‌ها «خرج‌تراشی» می‌کند. در واقع این‌طور نیست؛ در تحقیقات بودجه‌محور به نفع خود کارفرماست که پیمانکار دقیقاً بداند چقدر پول در اختیار دارد. برای مثال، اگر پیمانکار بداند که بودجه‌ی تحقیقات فقط ۲۰ میلیون تومان است می‌تواند با راه ‌حل‌هایی مثل استفاده از گزارش‌های موجود، مصاحبه‌های عمیق، اختصاص حداقل قابل اعتماد نمونه و… این بودجه‌ی محدود را مدیریت کند. اما اگر نداند مجبور است روش تحقیق را بر اساس یک رقم فرضی ایدئال تهیه کند که چه‌بسا به نظر کارفرما بالا و حتی نامعقول برسد و باعث شود یا کلاً از انجام تحقیق صرف نظر کند یا با پیمانکاری کارنابلد قرارداد ببندد.
  12. طراحی پرسشنامه، تدوین راهنمای مصاحبه و نگارش سناریوی تحقیقی موضوعاتی هستند که در تحقیقات بازار چنان که باید جدی گرفته نمی‌شوند. تا جایی که برخی شرکت‌ها از قبل قالب‌ها و الگوهایی آماده کرده‌اند و آن‌ها را برای تمام مشتریان خود به کار می‌برند. اما تهیه‌ی پرسشنامه و یا شیوه‌نامه‌ی اختصاصی قدم اول شروع عملی تحقیقات است و باید حتماً درست برداشته شود تا پروژه به درستی پیش برود. نوع، ترتیب و تعداد سؤالات و شیوه‌ی پاسخگویی به آن‌ها و حتی نحوه‌ی نگارش و لحن متن مهم است و می‌تواند بر پاسخ‌ها تاثیر بگذارد.
  13. نکته‌ی حیاتی جمع‌آوری داده‌ها – مثل بسیاری از دیگر فعالیت‌های تحقیقی – انتخاب روش است. داده‌ها را می‌توان به صورت آنلاین، حضوری یا تلفنی در خانه، خیابان یا فروشگاه جمع کرد. با هر روشی به نتیجه‌ی متفاوتی می‌رسید و ممکن است بعضی روش‌ها با استفاده‌ی نابجا ایجاد خطا کنند. مثلاً یکی از همکاران برای تحقیق در خصوص مصرف انواع نوشیدنی‌های گرم در میان خانم‌ها داده‌ها را صرفاً از باشگاه‌های ورزشی و سالن‌های آرایشی جمع‌آوری‌ کرد. معلوم است که این نمونه‌ با این‌که کاملاً معرف گروه هدف است آن‌قدر محدود شده که نمی‌توان آن را تعمیم داد، حتی اگر 100 درصد پاسخگویان مصرف‌کننده‌ی نوشیدنی‌های مورد نظر باشند.
  14. قاعده‌ی کلی‌ای در این باره که تحقیقات ‌بازار را باید داخل سازمان به اجرا گذاشت یا از پیمانکارهای خارجی کمک گرفت وجود ندارد. هر سازمانی به تبع اوضاع و خواسته‌های خود شاید به هر دو نیاز پیدا کند. واحد داخلی تحقیقات بازار برای سازمان‌هایی که به طور مرتب و منظم پروژه‌های تحقیقی دارند ضروری است، ولی لزوماً این سازمان‌ها را از خدمات شرکت‌های خارجی بی‌نیاز نمی‌کند. بگذریم از شرکت‌هایی که واحدهای داخلی دارند فقط به این علت که «ارزان‌تر درمی‌آید». یکی از کارکنان یک هلدینگ بزرگ با افتخار در لینکداین نوشته بود که برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها خودشان پروژه‌های تحقیقی را انجام داده‌اند. شاید مدیران هلدینگ از چند ده میلیون تومان صرفه‌جویی استقبال کنند ولی باید از آن‌ها پرسید هزینه‌ی این کاهش هزینه‌ها برای سازمان چقدر بوده است؟
  15. آخرین نکته‌ای که به ذهنم می‌رسد این است که مهم‌ترین دستاورد تحقیقات بازار «شناخت» است؛ شناختی که به واسطه‌ی این رشته پیدا می‌کنیم در گرفتن‌ تصمیم‌های تجاری درست نقشی حیاتی دارد. شناختی که محصول بی‌طرفی و نگاه علمی است و قرار نیست که آن را فقط در صورتی بپذیریم که مطابق سلایق و پیش‌فرض‌های مطلوب ما باشد. شناختی که به نظر من «سنگ بنا»ی یک پروژه‌ی موفق بازاریابی است.

 

یادآوری می‌کنم تحقیقات‌ بازار در هر اندازه‌ای و با هر روشی از مهم‌ترین فعالیت‌های بازاریابی است و هیچ تصمیمی در حوزه‌ی بازاریابی بدون داشتن «شناخت» حاصل از آن به درستی گرفته نمی‌شود. تحقیقات درست نه‌تنها هزینه‌کرد را بهبود می‌بخشد بلکه به شناسایی فرصت‌های بازار کمک می‌کند و در آینده موجب سودآوری می‌شود. انتخاب مجری تحقیقات بازار – چه حقیقی چه حقوقی، چه داخلی چه خارجی – تصمیم حساسی است که نباید صرفاً براساس هزینه‌ها گرفته شود. ضررهای یک تحقیق بد به مراتب بیش‌تر از نداشتن هیچ تحقیقی است؛ یافته‌های تحقیقات نادرست گمراه‌کننده و بی‌فایده‌اند. کارفرماها باید بررسی کنند که آیا پیمانکار مورد نظرشان زیرساخت‌‌ها، امکانات و قابلیت‌‌های لازم برای طراحی، اجرا، اداره، نظارت، تحلیل و نتیجه‌گیری را دارد یا ندارد.

 

تابستان ۹۹؛ تهران

 

تحقیقات بازار؛ نکاتی که کافرماها باید بدانند بیشتر بخوانید »

آیا موج دوم بحران در راه است؟

آیا موج دوم بحران در راه است؟

علیرضا حاتمی فر

مدیرعامل شرکت دال بازار پیروز و عضو هیئت مدیره انجمن تحقیقات بازاریابی ایران

ویروس کرونا آینده کسب وکارها را تغییر داده و آنها را با چالش‌هایی روبرو کرده است. تغییر رفتار مصرف، تغییرتفکر و بینش مخاطبان و… موضوعات مهمی هستند که مطمئنا کسب وکارها را دچار چالش‌های بنیادی خواهند کرد.

در همین راستا تغییرتفکر مخاطبان امکان دارد باعث کاهش مادی‌گرایی آنها شود. مخاطبان در چنین حالتی گرایش کمتری نسبت به مدگرایی دارند. حال وقتی مدگرایی کاهش پیدا کند، برندمداری نیز روند نزولی را طی خواهد کرد. تحقیقات نشان می‌دهد، گرایش خانم‌ها نسبت به آرایش کردن کمتر شده و به دلیل عدم برگزاری مهمانی‌ها آنها کمتر به سراغ خرید لباس می‌روند. چنین نتایجی نشان می‌دهد که رفتار مصرف مخاطبان تغییرکرده است. چنین تغییر رفتاری امکان بوجود آوردن نیازهای جدیدی را پیش می‌آورد. علاوه براین خانه نشینی تغییرات دیگری را در مصرف کنندگان ایجاد کرده و افسردگی و چالش‌های درون خانوادگی را می‌توان در جامعه مشاهده کرد و در این باره اخبار و آمارهای بسیاری ارائه شده است. بنابراین عوامل مختلفی موجب شده تا کسب وکارها عموما این روزها با چالش‌های اساسی و زیرساختی مختلفی روبرو شوند  و از طرفی باید به گونه ای تلاش کنند که در این شرایط باید سرپا بمانند.

برای این‌کار آنها نیاز به تحلیل دقیق  و تدوین استراتژی‌های قدرتمند دارند. استراتژی که شرکت‌ها را به سمت ارائه خدمات و محصولات متناسب با این شرایط سوق دهد. در این باره آنها نباید فریب نیازهای مقطعی را بخورند و باید سرمایه‌گذاری‌های سنگین مقطعی را با احتیاط انجام دهند. بازار برخی از محصولات مانند محصولات ضدعفونی کننده داغ است. محصولاتی که افزایش فروش آنها مقطعی بوده و شاید در یک یا دوسال آینده کاهش پیدا کنند. حال اگر آنها به یکباره برای تولید این محصول سرمایه‌گذاری کند، امکان دارد پس از طی دوره با خسارت جبران ناپذیزی روبرو شود. برهمین اساس اگر برندی قصد سرمایه گذاری برروی این محصولات را دارد باید دوره سرمایه گذاری را برآورد و سرمایه گذاری را به شکلی برنامه‌ریزی کند که سود مورد نظر و برگشت سرمایه در همین مقطع زمانی برگردد.

بحران همچنان ادامه دارد….

بحران همچنان ادامه دارد و اثرات اولیه و ثانویه آن برروی بازار کاهش نیافته است. اثرات اولیه، همان انتقال ویروس و بیماری است که همچنان ادامه دارد و آمار مبتلایان کاهش جدی نداشته است. اثرات ثانویه نیز که جهان‌شمول هستند و به زودی برطرف نخواهند شد. برهمین اساس نباید کرونا را یک اتفاق گذرا در نظر بگیریم. البته دراین میان مدیرانی نیز وجود دارند که همچنان بحران را انکار و منکر بکارگیری روش‌های جدید می‌شوند. چنین مدیرانی استراتژی صبر را در پیش گرفته و می‌خواهند با صبر زمان بیشتری بخرند. این دسته از کسب وکارها معتقدند نباید هیجان زده شد و احساسی عمل کرد و بحران حال حاضر نیز مانند مابقی بحران‌ها برطرف خواهد شد. آنها نگاه شی‌گرا و فیزیکال به موضوع دارند. اما کارشناسان اقتصادی معتقدند که این بحران گذرا نیست و همچنان با آن دست به گریبان هستند. آنها عنوان می‌کنند، در دراز مدت شاهد اثرات مستقیم و جانبی بحران خواهیم بود. بنابراین باید در درجه اول بحران را پذیرفت و برای آن چاره اندیشی نمود. چنین طرز تفکری شرکت ها را وارد فاز جدیدی خواهد کرد. تفکری که باعث کشف فرصت‌های جدید خواهد شد. اینگونه(تفکر پذیرش و باور بحران)  باعث می‌شود که مدیران با نگاهی فلسفی به بیماری و شرایط جدید بنگرند. این دسته از افراد  با تحلیل فلسفه این بحران، اقدام به نظریه‌پردازی و مدل سازی و در نهایت به سمت کشف روش‌ها و خلاقیت‌های جدید حرکت می‌کنند که نتیجه آن موفقیت و توسعه‌ خواهد بود. اگر چنین نگاهی در مدیران فراگیر نشود، بازار با شکست و نزول روبرو خواهد شد. البته در مجموع هرشرکت و هر صنعتی متناسب با شرایط خود می‌تواند این روند را اجرایی کند.

آیا موج دوم بحران در راه است؟

در شرایط حال حاضر سئوال مهم؛ آیا موج دوم بحران در راه است؟ مطرح می‌شود. سالها جهان از اپیدمی و گسترش ویروس به این شکل در امان بوده است. اما حالا ویروسی بسیار کوچک کل جهان را فلج کرده و سازمان‌های بین المللی و مراکز تحقیقاتی هنوز راهکار سازنده‌ای برای مقابله با آن ارائه نکرده‌اند. کسی از ورود این ویروس مطلع نبود اما حالا بازار دوره‌ای جدیدی را با این ویروس سپری کرده‌اند. برخی عنوان می‌کند که ویروس سیر نزولی دارد و دیر یا زود از بین خواهد رفت. اما نظریه دیگری نیز مطرح است و برخی عنوان می‌کنند امکان دارد که ویروس دوباره خیزش کند و جامعه را در شرایط بدتری قرار دهد. برخورد با این نظریه بسیار مهم است و فقط مدیرانی که با چندین سناریو برنامه ریزی می‌کنند، می‌توانند دربرابر چنین اتفاقی دوام بیاورند. این دسته از مدیران از همین الان مانورهای لازم را طراحی و تجهیزات ضروری را پیش‌بینی می‌کنند. با اجرای این استراتژی برندها دیگر دچار مشکل جدی نخواهد شد. بنابراین مدیرانی که گمان می‌کنند، بحران موج دومی ندارد، استراتژی غلطی را دنبال می‌کنند. آنها باید مانورهای خود را شروع کند، چون اگر کرونا هم از بین برود، آثارش همچنان ماندگار است و آنها باید راهکارهای مقابله با آثار کرونا را اجرایی کنند. دوره نقاهت کرونا در پیش است و لذا باید برای طی آن دوره نیز برنامه ریزی دقیقی انجام شود.

کرونا و دو بحران

درمواجه با موضوع کرونا با دو بحران مواجه هستیم.

یک: ماهیت فیزیکی بحران که در مواجه مستقیم با بیماری آن را درک می‌کنیم. در این مرحله امکان دارد، افراد و یا نزدیکان آنها بیمار شوند.

دو: بحران پیش آمده از آثار کرونا که به مراتب از بحران اول مخرب‌تر است. چنین بحرانی خود را مانند پس زلزله نشان داده و به مرور نیز بیشتر خواهد شد. پسامدهای اقتصادی و معضلات اجتماعی پس زلزله مرحله دوم بحران است. در ایران نیز با هر دو بحران روبرو هستیم. در ایران  برخی از افراد بحران باور نیستند و همیشه در برابر شرایط سخت آن را نادیده می‌گیرند. چنین تفکری در خرده فرهنگ‌ها و باورهای اجتماعی ایرانیان نیز وجود دارد. برای مثال: دوره‌ای مردم نسبت به بستن کمربند ایمنی و استفاده از کلاه ایمنی حین موتورسواری مقاومت می‌کردند و افرادی که این قوانین را رعایت می‌کردند، مورد تمسخر قرار می دادند. چنین تفکری نسبت به مابقی اتفاقات نیز وجود دارد و هنوز هم برخی از افراد نسبت به بیماری بی‌تفاوت هستند و نمی‌خواهند کرونا را باورکنند. برهمین اساس سطح باورپذیری بحران بسیار با اهمیت است. چنین سطحی باعث کاهش اثرات بیماری و بحران برروی افراد و کسب وکارها می‌شود. وقتی کسب وکارها وجود مشکل را قبول کنند، آسیب کمتری از  آن خواهند دید. علاوه برباور پذیری، امکانات، تجهیزات و شرایط مناسب فیزیکی فضای کار نیز اهمیت فوق العاده‌ای دارد. در مواجه با این بیماری و بحران شرایط مناسب فیزیکی از موارد دیگر اهمیت بیشتری پیدا کرده است و وسعت فضای کاری و اتاق‌ها، تهویه و تهیه وسایل بهداشتی و امنیتی  بسیار مهم است. با وجود این امکانات بهتر می‌توان پروتکل‌ها را اجرایی کنند. برهمین اساس اگر ارگان و یا سازمانی  بخواهد پروتکل‌ها را اجرایی کند، نیاز به تامین بودجه دارد که همین موضوع نیز فصل جدیدی را برای آنها باز می‌کند. تامین مالی شاید برای برخی از سازمانها سخت و پرفشار باشد. به عنوان مثال فعالان در حوزه مواد غذایی و… برای ضدعفونی‌ها باید هزینه مالی بالاتری را متقبل خواهند شد.

آیا دورکاری باید همچنان ادامه پیدا کند؟

در این میان سئوال مهم دیگری مطرح و برخی عنوان می‌کنند که آیا همچنان به دورکاری ادامه دهند؟ از نگاه کلی دورکاری روندی درست است و دنیای امروز درحال عادت کردن نسبت به اجرای استراتژی عدم حضور است. نرم افزارهای جدید نیز زاییده تفکر استراتژی عدم حضور هستند. در واقع جامعه به سمت دیجیتالی‌تر شدن سوق پیدا کرده است. بنابراین دورکاری می‌توان آثار مثبتی نیز در آینده داشته باشد. دورکاری باعث می‌شود فضای محدودتری برای کار نیاز داشته باشیم و ارزش زمین در بلندمدت تحت تاثیر قرار بگیرد. در این دوره، زمین دیگر به عنوان سرمایه محسوب نمی‌شود. شرایط حال حاضر باعث شد که سنتی‌ترین افراد نیز با دورکاری هماهنگ شوند. دورکاری اثربخشی کارها را نیز افزایش می‌دهد. چون افراد دیگر مجبور به صرف زمان در ترافیک و یا کارهای دیگر نیستند و تمرکز بیشتری برروی کار خود دارند. سازمان‌ها باید از پتاسیل دورکاری استفاده کنند. البته شناخت ابزارها برای دورکاری اهمیت زیادی دارد. در مجموع دورکاری را هم می‌توان با نگاهی موردی بررسی نمود و هم می‌توان به آن نگاه عمیقی داشت. نگاهی که باعث کاهش هزینه‌های سرباری و افزایش سرعت و اثربخشی فعالیت‌ها خواهد شد.

در جمع بندی کلی باید گفت که برای عبور از یک بحران باید به پدیده بحران ساز نزدیک شد، آن را شناخت، باور کرد و در نهایت راه مقابله با آن را کشف نمود.

 

آیا موج دوم بحران در راه است؟ بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا
Scroll to Top