واژه اصلی | ترجمه | توضیحات |
start-up company | شركت نوآفرين | شركتي كه در نخستين مرحله فعاليت نوآورانه خود قرار دارد |
marketing | بازاريابي | مجموعهای از فعالیتها بهمنظور تحلیل بازار بالفعل یا بالقوه یک کالا یا خدمات و همچنین فعال کردن فرایندهایی برای ایجاد تحرک در بازار |
non-profit marketing | بازاريابي غيرانتفاعي | نوعي بازاريابي كالا يا محصول كه هدف از آن دستيابي به سود براي افراد نيست |
word of mouth marketing, WOM marketing | بازاريابي توصيهاي | توصيه كتبي يا شفاهي مشتري به ديگران، در جريان گفتوگوهاي روزانه، براي تحقق يا عدم تحقق يك تصميم |
WOM marketing → word of mouth marketing | | |
viral marketing | بازاريابي همهگير | نوعي بازاريابي توصيهاي كه در دنياي مجازي از آن استفاده ميشود |
cause marketing | بازاريابي خيرخواهانه | نوعي راهبرد بازاريابي ترويجي كه پويش فروش شركت را به يك سازمان غيرانتفاعي پيوند ميزند |
cause related marketing | بازاريابي خيربنياد | استفاده از منابع مالي و فنون و راهبردهاي بازاريابي براي پشتيباني از دلايل و اسباب ارزشمند در ضمن فعاليتهاي كسبوكار |
guerrilla marketing, partisan marketing | بازاريابي چريكي | نوعي روش بازاريابي غيرمتداول و غيرمتعارف براي دستيابي به بيشترين نتايج با كمترين منابع |
partisan marketing → guerrilla marketing | | |
ethical marketing | بازاريابي اخلاقي | نوعي بازاريابي مبتني بر فلسفة ترويج درستكاري و انصاف و مسئوليتپذيري و داوري اخلاقي و حفظ استانداردها و قواعد رفتاري مرتبط با تصميمات و امور گوناگون بازاريابي بهويژه فعاليتهاي ترويجي |
pyramid scheme marketing, pyramid marketing, pyramid scams | بازاريابي هرمي | نوعي مدل كسبوكار و بازاريابي براي استخدام فروشنده و عضوگيري ازطريق وعده، بيآنكه كالا و خدمات در آن مشخص شده باشد |
pyramid marketing → pyramid scheme marketing | | |
pyramid scams → pyramid scheme marketing | | |
multilevel networking, network marketing | بازاريابي شبكهاي | نظام فروش مستقيم محصولات يك شركت به مصرفكنندگان كه در آن فرد كالايي را به افراد ديگري كه ميشناسد، ميفروشد و سپس آنها را مجاب ميكند تا ديگران را متقاعد به خريد اين كالا كنند. در اين روش فرد معمولاً براي آنچه خود فروخته است و آنچه ديگران فروختهاند، دستمزد ميگيرند اختـ . MLM |
network marketing → multilevel networking | | |
buzz marketing | بازاريابي غوغايي | نوعي بازاريابي براي فروش كالا كه در آن افراد ترغيب به صحبت دربارة كالا، بهخصوص در اينترنت ميشوند |
hospitality marketing | بازاريابي مهمانياري | تلاش و ارائه و خدمات بازاريابي در جهت افزايش درآمد از صنعت گردشگري |
customized marketing, tailored marketing | بازاريابي سفارشي | نوعي بازاريابي كه در آن پاسخگويي به سفارشات مخاطبان و مشتريان ازطريق توليد و تأمين و عرصة كالاها و خدمات، معمولاً گرانقيمت، انجام ميشود |
tailored marketing → customized marketing | | |
individual marketing | بازاريابي انفرادي | هرنوع شيوة ارتباط بازاريابي بين شركتها و خردهفروشان با مشتريان بهصورت انفرادي |
one-to-one marketing, 1:1 marketing | بازاريابي تكبهتك | نوعي راهبرد بازاريابي براي حفظ توجه مشتري كه براساس آگاهي از نحوة انتخاب مشتريان و پاسخگويي به سفارشات آنها انجام ميشود |
1:1 marketing → one-to-one marketing | | |
databased marketing | بازاريابي دادهپايه | رويكردي در بازاريابي كه در آن با استفاده از فنّاوريهاي مبتني بر دادههاي رايانهاي به طراحي و خلق و مديريت فهرستي از دادههاي مرتبط با مشتريان ميپردازند |
demarketing | بازاركاهي | راهبردي در بازاريابي با هدف كاهش مصرف يك محصول يا خدمت |
remarketing | بازاريابي مجدد | اقدام شركتها براي معرفي دوبارة محصولات يا خدمات، در زمان كاهش فروش |
content marketing | بازاريابي محتوايي | نوعي بازاريابي شامل خلق و به اشتراكگذاري مطالب برخط براي تحريك علاقة مشتريان به كالا يا خذمت بيآنكه صريحاً به ترويج نمانام بپردازند |
context marketing | بازاريابي زمينهاي | مجموعهاي از بهترين فعاليتهاي هدفمند طراحيشده براي افزايش محتوا در نظر مشتريان |
promotion | ترويج | مجموعة فعاليتهاي ارتباطي براي توسعة بازار و افزايش فروش |
sales promotion | ترويج فروش | ازجمله استفاده از ابزارهاي تشويقي كوتاهمدت براي آزمايش يا افزايش فروش محصولات يا خدمات |
promotion mix | آميزة ترويجي | تركيبي از ابزارها و رفتارهاي ارتباطي شامل تبليغات و ترويج فروش و روابط عمومي و فروش شخصي و مانند آنها برای دستیبابی به اهدافی مشخص |
promotional campaign | پويش ترويجي | تركيبي از انواع تبليغات و فعاليتهاي روابط عمومي و ترويج فروش که بازاریاب یا واحد بازاریابی در يك دورة زماناي براي دستيابي به اهداف ازپيشتعيينشده بهکار میبنددد |
promotional package | بستة ترويجي | مجموعهاي از اقلام و پيشنهادات ترويجي که فروشنده با هدف تأثيرگذاري بر خردهفروشان و عمدهفروشان و كارمندان فروش براي حمايت از ترويج فروش كالا يا خدمت مشخص درنظر میگیرد |
publicity | آوازه | توجه جلبشده به يك فرد يا سازمان يا محصول ازطريق رسانهها، درهنگام وقوع يك رویداد موردتوجه مردم که ممکن است موجب حسنشهرت یا سوءشهرت آن فرد یا سازمان یا محصول شود |
communication | ارتباط | فرايند دوسوية دستيابي به تفاهم كه در آن دو طرف تبادل نه تنها اطلاعات و اخبار و اندیشه احساسات میکنند، بلكه به ادراک و زبان مشترک میرسند |
tagline | آويزه | عبارت کوتاهی از تبليغات، بهويژه تبليغات تلويزيوني و اينترنتي، كه ضمن معرفی یک سازمان یا محصول در یاد ميماند و باعث ميشود مخاطبان محصول یا محصولات شركت را بازشناسند |
slogan | شعار | ← آویزه |
motto | سرلوحه | عبارتي كه باورها و آرمانها و موضع اخلاقي شركت را ميشناساند و در بسياري از موارد بخشي از بيانة رسالت سازمان است و به سازمان جهت ميدهد |
desire | ميل | آنچه بازاريابان تلاش ميكنند تا در مخاطبان خود برانگيزند |
interest | علاقه | احساس رغبت و توجه به چيزي، تمایل به آشنایی بیشتر و احیاناَ توأم با نوعی احساس همراهی و مشارکت |
customer delight | خشنودي مشتري | تجربه بسيار مطلوب مشتري از يك كسبوكار در هنگام دريافت كالا يا خدمتي كه از سطح انتظار وي بالاتر است |
selective attention | توجه گزينشي | گرايش مصرفكننده به صِرف توجه به پيامهايي كه با باورهاي وي همسو هستند |
congruence | همسازي | سازواري محصول با ارزشهاي فردي |
target market | بازار هدف | بخشهايي از بازار كه شركتها فعاليتهاي بازاريابي خود را به پاسخگویی و برآوردن نيازها و خواستههاي آنها متمركز ميكنند |
segmentation | بخشبندي | تقسيمبندي بازار به گروههاي مختلفي از مشتريان كه ويژگيها و نيازهاي مشابه دارند |
key customer, key account | مشتري كليدي | شماری از مشتريان برگزیده كه اهميت ويژه براي شركت دارند |
key account → key customer | | |
twig | غرفه | شعبة كوچك و تخصصي براي عرضة ردهای خاص یا معدودي از ردههای محصولات يك شركت در جایی که تأسیس شعبات بزرگتر بهصرفه ارزیابی نمیشود |
srtatus report | گزارش وضعيت | گزارشی که وضع و عملکرد خاصی را، در يك دورة زماني مشخص، بهطور خلاصه عرضه میکند |
advertisement | تبليغ | هر نوع پيام آگاهیرسان يا دعوتكننده يا متقاعدكننده كه فرد يا شركت يا سازمان در رسانههاي گوناگون منتشر ميكند |
advertiser | تبليغكننده | فرد يا بنگاه یا شركت يا سازماني كه به تبليغ محصول يا خدمت ميپردازد |
ad network | شبكة تبليغاتي | شرکت یا بنگاهی که نقش واسط ایفا میکند و شمار فراوانی از نشردهندگان فهرستهای تبلیغاتی در فضای مجازی و تبلیغکنندگان را بهصورت یکجا و هماهنگ سازمان میدهد كه تعداد زيادي از فضاهاي اينترنتي را شناسايي ميكنند و سپس اين فضاها را با تقاضاهاي تبليغكنندگان تطبيق ميدهند |
advertising agency | كارگزاري تبليغات | شركت كارگزاري یا بنگاهی كه وظيفة طراحي و برنامهريزي تبليغات براي دیگر شركتها یا سازمانها یا بنگاهها را برعهده دارد |
advertising medium | رسانة تبليغات | هر نوع رسانة ابزار ارتباطي كه پيام تبليغاتي را انتقال دهد |
advertising media | رسانههاي تبليغات | مجموعهاي از رسانههای تبليغات، شامل راديو و تلويزيون و مطبوعات و اينترنت و آگهینماها، كه پيامهاي تبليغاتي را انتقال ميدهند |
advertising effectiveness | اثربخشي تبليغات | ميزان تحقق و موفقيت در دستيابي به اهدف تعيينشدة تبليغات |
awareness advertising | تبليغات آگاهكننده | تبليغاتي كه براي آشنايي بیش از پیش مصرفكننده از محصولات و تشويق او به مصرف انجام ميشود |
classified advertising, calssified ad | تبليغات دستهبنديشده | تبليغاتي كه براساس موضوع و مخاطب و رسانه و محتوا و قيمت دستهبندي شدهاند |
calssified ad → classified advertising | | |
advocacy advertising | تبليغات پشتيبان | تبليغاتي كه براي انتقال ديدگاه سازمانی مشخص دربارة مسئلهاي خاص و حمایت از آن صورت میگیرد |
advertorial | گزارشآگهي | نوعي تبليغات سفارشي براي افراد يا شركتها، معمولاً در مطبوعات كه در قالب گزارشی که حاوی اطلاعات غیرتبلیغی نیز هست ارائه ميشود متـ .رپورتاژآگهي |
| رپورتاژآگهي | ← گزارشآگهي |
advertising campaign, ad campaign | پويش تبليغاتي | مجموعة فعاليتهاي تبليغاتي برنامهريزيشده و هدفمند براي دستيابي به يك هدف ارتباطي خاص |
ad campaign → advertising campaign | | |
segway advertising | تبليغگر سيار | سازهاي داراي موتور كشنده و سامانة پيشرفته ايمني و حفظ تعادل كه بر روي آن نمايشگري در اشكال و جنسهاي مختلف مانند پلاستيك فشرده يا صفحه نمايش LED همراه با نمونة محصول در اندازهها و اشكال گوناگون قرار داده ميشود متـ . سياربورد segway outdoor advertising |
| نماسیار | ← تبليغگر سيار |
segway outdoor advertising | سياربورد | ← تبليغگر سيار |
| | |
| | |
| | |
| | |